۱۳۸۸ آبان ۲۵, دوشنبه

Wheels of confusion

گریزی به موسیقی متال

به نام آزادی
مدتی بود که دغدغه های ذهنی فراوان و مسائل و اتفاقات ناگوار باعث شده بود تا در این وبلاگ کمتر فرصتی برای پرداختن به عشق اولم پیدا کنم ... عشق اولم ، موسیقی راک و متال ... !
پایه های موسیقی متال به عنوان یک جنبش و پدیده هنری – اجتماعی بر آزاد اندیشی و اعتراض استوار است و من هم به عنوان یک مخاطب این موسیقی هیچ وقت نسبت به اتفاقات جامعه و مباحث خرد گرايانه بی تفاوت نبوده و نخواهم بود ... شاید یکی از دلایل علاقه فراوان من به این سبک موسیقی این بوده که خیلی از مفاهیم و تعالیم خاص را تنها میشه در این سبک یافت ... مفاهيمي مانند اعتراض به سنت ها و عقاید پوسیده و خرافی ، اعتراض به جنگ ، سلطه گری ، دیکتاتورمنشی ، قتل ، تجاوز ، فساد و ... و همینطور ایجاد زمینه های فکری برای تغییر نوع نگاه به زندگی و شک کردن به مسائلی مانند خدا ، مذهب ، مرگ ، شیطان و ...
در این پست به قطعه Wheels of confusion از گروه Black Sabbath ، طراح و بنیان گذار اصلی موسیقی و تفکر هوی متال خواهم پرداخت... این قطعه در سال 1972 نوشته شده و در آلبوم Vol 4 آورده شده ...

 

چرخه های سردرگمی


مدت ها پیش غرق در خیالات بودم ،
در سرزمین پریان و داستان های خیالی ،
غرق در شادی بودم و چیزی به نام ترس نمی شناختم ،
همه آنچه که می شناختم ؛ معصومیت بود و عشق ،
خیالی بود واهی !


خیلی زود روزها گذشت و جز غباری از آن باقی نماند ،
دیگر خوشی ها به آن راحتی به سراغم نمی آمدند ،
زندگی هم از آن همه خیال و رویا پردازی خسته شده بود ،
معصومیت دیگر واژه آشنایی نبود ،
چیزی نبود جز خیالی واهی !


در چرخه های سردرگمی گم شده بودم ،
در کوچه های اشکبار می دویدم ،
با چشمانی سرشار از خیالات خشمناک ،
خودم را پشت رویاهایم پنهان کرده بودم .


تا اینکه سرانجام دریافتم ، زندگی فقط یک بازی است و بس ،
ولی خب میدانی که هیچ وقت برنده ای وجود نداشته ،
هر چقدر هم که سخت تلاش کنی باز هم یک بازنده ای ،
دنیا به چرخش خود ادامه خواهد داد وقتی تو که تو بمیری ،
آره بدون تو هم میچرخه !


نگاهی که آزی آزبرن در این قطعه به زندگی داشته خیلی جالبه ... کسی که غرق در رویا و خیال پردازی باشه خیلی زود با دیدن حقایق تلخ دنیا ، دچار سردرگمی میشه . پس نه خودت رو گول بزن و رویا پردازی کن ، نه زیاد زندگی رو سخت بگیر ... زندگی یه بازیه ، به برنده شدن فکر نکن و فقط سعی کن بازیکن خوبی باشی !




بهرام شید (دوشنبه) – 25 آبان 2568

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

چه كسي مي خواهد ، من و تو ما نشويم ... ؟!
خانه اش ويران باد ... !
من اگر ما نشوم، تنهايم ... !